دوباره سلام.....
سلام...
باز آمدیم بعد از دوسال وخورده ایی دوری از وبلاگ جانمان
دراین مدتهای که سرمان حسابی گرم زندگی وفضای مجازیمان بود️️
پسرهایمان ماشاالله بزرگ شدن. وهمچنان لجباز
ومهمتر از آن عضو جدیدی به خانواده مان اضافه شده باز هم گلپسری شیرین به اسم فرحان
فرحان کوچولوی ما یک ماه وخورده ایی سن داره
وباز هم بعد هشت سال وخورده ایی وهمچنین شش سال وخورده ایی خاطرات کودکی عبدالرحمن واویس نازنینم با آمدن فرحانم برایم تکرار میشود️️
حسی بسیار زیبا وبسی لذت بخش است...
عبدالرحمنم امسال به کلاس سوم میرود
خوشبختانه پسرم بسیار باهوش وبا استعداد وفعال است در همه فعالیتهایی که از طرف مدرسه گذاشته میشود حضور دارد هم بخاطر علاقه اش وهم بدلیل فعال بودنش درمدارس ودارابودن از اعتماد بنفس بالایی که موقع حرف زدن دارد️
ودراین دوسال مدرسه درطرح های جابرابن حیان شرکت داشته وبرای ماجای بسی خوشحالیست️️
واما اویس جانمان بسیار بازیگوش وپر جنب وجوش است
بازی رابه همه چیز ترجیح میدهد وهمچنی گیر دادن به بقیه را
پسرک عززیزم پیش دبستانی رو با موفقیت پشت سرگذاشته
وتاچندروز آیند برای کلاس اول ثبت نامش میکنیم
امیدوارم درکلاس اولش کمتر استرس داشته باشم
چون برای عبدی استرس زیادی روتحمل کردیم بخاطر کندی نویسی اش
وهمچنین خودش زیادی اذیت میشد از تکالیف زیادش
و..........
وحرفها داریم برای ثبت دراین وبلاگ گرد وخاک گرفته مان
اول باید کمی دستی به سر ورویش بکشیم وبعد باخیال راحت جایی دنج برای خودمان باز برای نوشتن انتخاب کنیم️
وباز ثبت چند تصویر از پسرهای نازنینم بعد از دوسال دوری از این خانه گرم و مجازمان
منتظرمان باشید