عبدالرحمنعبدالرحمن، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره
اویساویس، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره
فرحانفرحان، تا این لحظه: 7 سال و 6 روز سن داره

عبدالرحمن واویس

درد ودل مادرانه...

1392/6/4 14:01
نویسنده : مامان یاسمین
571 بازدید
اشتراک گذاری

سلام .....

پستی  برای پسرکم عبدالرحمن...

امروز درست3سالو11ماه و20روز 5ساعت و7دقیقه از زمینی شدنت گذشته ودرست11روز دیگربرای 4ساله شدنت باقی مانده است...

هم خوشحالم هم ناراحت...

خوشحالم ازاینکه 4سال درکنارت باارامش زندگی کردم ..خوشحالم ازاینکه 4سال باخنده هایت خندیدم..

خوشحالم ازاینکه باگریه هایت گریه کردم  وبابازیهایت بازی وباقدمهایت قدم زدم ومهمترازهمه بانفسهایت نفس کشیدم

واما ناراحتم...

ناراحت ازاینکه برایت انگونه که باید مادری کنم نکردم...انگونه که باید رفتارمیکردم نکردم...انگونه که باید

حرف میزدم نزدم..تاراحتم ازاینکه بر سرکوچکترین چیز ناراحتت کردم ...ناراحتم ازاینکه حرفهایی راکه

لایقش نبودی رابرزبانم می اوردم وناراحت ازاینکه بعضی مواقع سیلی های بی رحمانه ام را چه بی اراده

وچه بااراده برگونه مخملی ات کشیدم...

جگرگوشه ام کاش همه چیز رااز توی کودک یادمیگرفتم تویی که هرچقدر بدباشم بازهم مادر صدایم میکنی مرا مست صدمادر گفتنت میکنی...

تویی که بعدازهربار ازخود راندن بازهم کلمه ایی از دوست داشتن رابرزبانت جاری میکنی

نمیدانم چگونه از دلت دربیاورم...

میدانم مادر خوبی نیستم اما تورابه پاکی روحت قسم به خاطر کرده ها ونکرده هایم مراببخش...

فکرروزی رامیکنم که حاضر بودم دردشیرین تولدت راتحمل کنم  ولی توراداشته باشم خداراهزاران هزار بار

شکرمیکنم دردتولدت برای من هیچ است هردردی هم که بالاتراز ان باشد تحمل میکنم تابازهم تودرکنارم باشی...

فقط میخواهم برایت مادری کنم مادری که مدتی است تورا بسیار از خود رنجانده است مادری که بعضی مواقع مادر بودن رافراموش میکند

پس پسرکم بیادم اور تاباز بیاد اورم که من هنوزم مادرم مادری که هنوز درد شیرین تولدت رابیاد دارد وهرگز حاضرنمیشود این دردرابادرددیگری عوض کند...

 

 

خدایا چگونه مرا لایق دانستی که مادر شوم مادری که سیلی برگونه پسرکش میکشد مادری که باعث گریه اش می شود مادری که جگرگوشه اش راناراحت میکند

خدایا میدانم ارزش نگه داشتن هدیه(امانتت)راندارم شایدم دارم وغافلم خدایا پس خودت بیادم اور که مادرم وباید مادری کنم

پس خودت کلماتی زیبا وشایسته پسرم برزبانم جاری کن نه کلماتی که باعث ازرده شدنش میشوند

خدایا خودت بهم صبروتحمل بده تا به جای سیلی های بی رحانه ای که برگونه اش میکشم وقرمز میشود

ودراخر جایش رابا شرمندگی میبوسم ازهمان اول بجای سیلی گونه مخملی اش راببوسم وهمه چیز راتمام کنم....

خدایا ازتومیخواهم تابار دیگر بیادم اوری که مادرم وازخواب غفلت بیدارم کنی

 

پسرکم عبدالرحمن شیرینترین وبه یادماندنی ترین هدیه خدا دوستت دارم زیاد

پس به حرمت همین دوست داشتن ها مراببخش ودوستم داشته باش

 

پ ن:دوستای عزیز نوشتم تا همگیتون بدونید من اونقدرم که میگید مهربانم نیستم...

پ.ن:دردودلی است برای پسرم تا قبل از چهرساله شدنش خودم راعوض کنم

 

عبدالرحمنم شیرین زبانم پیشاپیش تولدت مبارک...



 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

الهام مامان علیرضا
4 شهریور 92 17:44
سلام عزیزم
من ده روزی نبودم یاسمین جون
رفته بودمم مسافرت
از شنبه هم که اومدم مهمون داشتم وگرنه مگه میشه شما رو یادم بره!
احساس قشنگی بود

پیشاپیش تولد عبدی جونم مبارک

همیشه به گردش الهام جون
ممنون عزیزم علیرضای نازنینم روببوس

مامان بردیا
4 شهریور 92 19:17
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام
سلاااااااااااااااااااااااااام
سلاااااااااااااااااااام
سلااااااااااااااام
سلاااااااااام
سلاااااام
سلاااام
سلاام
سلام
.♥
.♥
..♥
...♥
....♥
.....♥آپم بهم سر بزني خوشحالم مي‌كني
......♥......................♥...♥
..........♥.............♥............♥
..............♥.....♥...................♥
...................♥.....................♥
................♥......♥..............♥
..............♥.............♥....♥
.............♥
...........♥منتظرتم
.........♥
......♥
....♥



حتما دوست خوبم اومدم
مامان آرین
4 شهریور 92 23:06
پیشاپیش تولد عبدالرحمن عزیزم مبارک.
اما در مورد مادرانه باید بگم ممنون دوستم که با شجاعت وصراحت به رفتارت با گل پسر که اونم از نطر من آکنده از عشق مادریست نه رفتار نادرست وخشن اعتراف کردی.خیلی زیبا نوشتی دلم رو لرزوند بخاطر همینه که معتقدم مادر بودن خیلی سختتر از درد تولد نوزاد هست.
دوست خوبم ایمان دارم که نه عبدالرحمن ونه هیچ کودک دیگری در آینده باور نخواهد کرد اگرزمانی سیلی بر صورتش نواخته شده از جانب مادر دلیلی جز عشق داشته.البته نمیخوام به هیچوحه خودم رو توجیه کنم در مورد این رفتار مادرها اما میدونم هیچ مادر راصی به ناراحتی فرزندش نیست الهی خود خدا یاورمان باشددر این مواقع بهترین تصمیم را جلوی پامون بگذارد


مرسی دوست خوبم ازاینکه منو فهمیدی
ببوس شاهزاده ارین عزیزمو
Parisa
5 شهریور 92 0:18
سلام،تولد عبدالرحمن جون پيشاپيش مبارك باشه،درد دل قشنكى بودياسمين جون بخصوص براى ما كه در آينده بيشتر مراقب رفتار و اخلاقمون باشيم،در ضمن مهربونى كه اين حرفاى قشنكو به پسرك خشكلت زدى،دوست دارم


ممنون پریسا جونم امیدوارم به دردت بخوره
ماهم دوست داریم
مامان عرفان
5 شهریور 92 8:49
سلام عزيزم . ببخشيد چند روزي بود نت ام قطع بود . عرفان هم بد نيست . برديمش دكتر ميگخ يك كمي هم بدتر شده . نمي دونم چكار كنم . دكتر گفته اصلا تكونش ندين . در مورد دستشويي رفتنش هم حتي بيچاره مامانم ظرف مياره زيرش .


وای چه بد
عزیزم عرفان خودش باید رعایت کنه وتکون نخوره
مامان عرفان
5 شهریور 92 8:49
عزيزم تولدت مبارك


مرسی نگارجونم
nira
5 شهریور 92 14:50
تولد 4 سالگی گل پسرت مبارک
درد دل قشنگی بود


ممنون عزیزم
عکس فرش
5 شهریور 92 17:49
آیا میخواهید عکس دلبند خود را به تابلو فرش تبدیل کنید؟؟؟ تبدیل عکس و هر گونه تصاویر به فرش در ابعاد گوناگون... کمتر از ده روز آن را درب منزل تحویل بگیرید... ارسال به تمام نقاط کشور.. 09137290912 03614456265
Parisa
6 شهریور 92 13:29



خاله الهام
7 شهریور 92 10:11
ياسي جونم اين پستو كه خوندم حساب كار دستم اومد
اصلا نميشه با تو شوخي كرد كلي ترسيدم ها
تولدت مبارك خاله جون البته پيشاپيش


الهام جون بی وفا چه عجب اومدی
درموردحساب کارهم بگم الکی که نمیزنم هااااااااااااااا
مرسی عزیزم
الهام مامان علیرضا
7 شهریور 92 11:04
خصوصی عزیزم



اومدم عزیزم
الهه(مامان یاسان)
7 شهریور 92 16:52
عبدالرحمان جونم تولدت پیشاپیش مبارک


ممنون خاله مهربون
رزیتا مادر آرمیتا
8 شهریور 92 2:37
الهی قربون دل پاکت عزیزم . آفرین به این صداقت و صراحت .
یاسمین جون دردو دل خیلی قشنگ و شاید آموزنده ای بود .
دوست دارم دوست خوب و مهربونم . بــــــــــــــــــــــــــوس


ماهم دوستت داریم عزیزم
بوسسس
رزیتا مادر آرمیتا
8 شهریور 92 2:39
عبدالرحمن کوجولو پیشاپیش تولدت مبـــــــــــــــــارک .


ممنون رزیتای عزیزم
مامان بردیا
8 شهریور 92 13:17
. . . . . . . . . . . . . $$$
. . . . .. . . . . .$$$. . $ . . $$$$$
. . . . . . . . . . .$$ . . $$. . . . .$
. . . . . . . . . . $$$.$. . $. . . . .$
. . . . . . . . . .$$$$. . . .$$ . . . $$$$$$
. . . . . . . . . $$$$$ . . . . . .$$.$. . . . . $$
. . . . . . . . .$$$$$. . . . . $$. . . . . . $.$$
. . . . . . . .$$$$$. . . . . .$. . . . . . $
. . . . . . . .$$$$$$. . . . .$. . . . . $
. . . . . . . .$$$$$$$ . . .$. . . . .$
. . . . . . . . .$$$$$$$$. . . . . $
. . . . . . . . . .$$$$$$$ . $$$
$$$$$$$. . . . . . . . .$$$
.$$$$$$$. . . . . . . . $$
. $$$$$$. . . . . . . . $$
. .$$$. . $. . . . . . .$$
. . . . . . .$. . . . . $$
. . . . .$$$.$. . . .$$
. . . $$$$$. .$. .$$
. . .$$$$$$. . . $$
. . .$$$$. . . . $$
. . .$$. . . . . .$$
. . .$. . . . . . $$
. . . . . . . . . $$
. . . . . . . . .$$




ممنون عزیزم توخودت گلی خانومی
میبوسمت عزیزم
آیسان مامان ماهان
9 شهریور 92 10:23
سلام یاسمین جونم،،خوشبحالت که اینقدر بی ترس از قضاوت شدن تو فضایی که مال تو و پسرت هست براش حرف میزنی و درد و دل میکنی،،خانومی تبریک میگم که واقعیتی رو که با پسر کوچولوهات داری رو بخاطر دیگرون بزرگنمایی نمیکنی..همه ما مامانا همینطور هستیم دائم بوسه برگونه کودکانمان نمیزنیم و دائم باهاشون بازی نمیکنیم..من هم مث تو ام ،،خیلی ها مث همیم، ما که دلمون از سنگ و پنبه نیست که بی تفاوت باشیم..یه روز شادیم و شادیمونو هدیه بچه هامون میکنیم..یه روز غمگینیم برا اونام انتقال میدیم...این همون زندگی که ماهم توش یه نقطه اش هستیم....


ایسان جون ممنون که درکم کردی!!!
ولی ناراحتم چرابعضی مواقع ناراحتیمونو به اونا انتقال میدیم اونا چه گناهی دارن بجز بچه بودنشون
خدابهمون صبر بده عزیزم
آیسان مامان ماهان
9 شهریور 92 10:27
عبدالرحمن جان پیش پیش تولوتو تبریک میگم..عزیزم همه مامانا به خاطر تربیت بچه هاشون دعواشون میکنن مطمئنم اگه یه روز که بزرگ شدی و این پست رو بخونی میری و دست مامانتو میبوسی به خاطر همه چیز و همه مهربونیاش ازش تشکر میکنی..خاله جون منم گاهی ماهانو به حدی اذیت میکنم که از خودم متنفر میشم ،ولی مامان تو اونقدر شهامت داره که بیاد از این طریق ازت معذرت خواهی کنه


امیدوارم همینطوری که میگی باشه عززیزم
آیسان مامان ماهان
9 شهریور 92 10:28
الهی چه نازه عبدی جون تو این عکس الهی خاله فدااااااااااااااااااااش


خدانکنه خاله جون
معصوم/مامان جان جان فاطمه
9 شهریور 92 12:58
عزيزم اين شجاعت مادرانه رو تحسين ميكنم...
خيلي سخته كه بياي و اينطوري درد و دل كني
و از همه مهم تر اينكه تو با داشتن دو تا وروجك باز هم خيلي صبوري
ايشاالله گل پسري هم وقتي بزرگ بشه درك ميكنه
به هر حال هر كسي جرات گفتن اين حرف ها رو نداره،اميدوارم از اين به بعد اوضاع بر وفق مراد پيش بره

ممنون معصوم عزیزم امیدوارم همینگونه باشه
موفق باشی عزیزم
مامان دنی گلی
10 شهریور 92 14:27
سلام دوست عزیز من لینکتون کردم اگه شما هم مایلید ما رو لینک کنید


عزیزم منم لینکتون کردم
راحله
13 شهریور 92 8:26
سلام مامان خاااانوم خوبی؟
من کامنت گذاشته بودم اینجا نمیدونم ثبت شده براتون یا نه؟
میبوسمتون