عبدالرحمن واویس

حدود دوماه پیش همراه گلپسرهای نازنینم سفری به چابهار داشتیم و بودن درکنار دریا وبازی با موجهای ان باعث خوشحالی انها میشد ومن فقط با ذوق انها احساس ارامش میکردم و همچنین استرس از موجهای بلند دریا و هیجان سوارشدن بر روی اسب وشتر از راست به چپ:محمد علی /اویس/عبدالرحمن وارمین   ...

خداروشکر زمستان امسال شاهد هوای بارونی زیادی بودیم که بیشتر بچه هارو خوشحال میکرد.گرچه که منطقه ما زمستانهای سردی نداره جز بعضی ازروزها همین باعث شده تا بیشترین لذت رو ازاین هوای نسبتا بهاری ببریم. ویکی از همین روزهای ابری وبارونی خدا رو واسه عکاسی و خودمون انتخاب کردیم وهمچنین فضایی ازاد ودلنشین برای گلپسرا عبدالرحمن واویس عزیزم همراه بادخترداییشان ثنا وبازهم روز بارونی دیگه   ...

سلام دوستان عزیز وگلپسرهای نازنینم......... سال نو مبارک ان شاالله سالی پربار و نیک داشته باشین وامـــــــــــــــا!!!!!!!!!!!!! درست 3ماهو 9روز از پست اخر میگذره تواین مدت خداروشکر روزهای خوشی رو درکنار همدیگه داشتیم .وسرگرم این روزهای خوش وهمین باعث شده بود زودتر نتونم اپ کنم اما الان هستم تا بتونم خلاصه ایی ازاین روزهای زیبا وبیاد موندنی رو باروایت تصویر یا خاطرات کوتاه ثبت کنم... اول ازهمه اینکه اویس عزیزم  چهار ساله شدو واسش یه تولد کوچیک گرفتیم. ودوم هم بالاخره عبدالرحمن جان دوتا از دندونهای شیریش افتاد واین چیزی بود که از لحظه مهد رفتنش منتظر بودم وخیلی ذوق کرده بودم ازاینکه پسرم ب...

کتابهایی که برای شروع اموزش خواندن تهیه کردم کتاب جولی فونیکس (jolly phonics) بود. اما بنا به دلایلی وبه توصیه مربی زبانش آنرا کنار گذاشتیم و از کتاب دیگری به نام (phonics for kids) شروع به اموزش کردیم این کتاب  6جلد دارد و عبدالرحمن جلد دوم آن میباشد و با شروع این کتاب بیشتر راغب شده است داستان هایی تخیلی یا حتی از روی کتاب بگوید این چیزیست که تاثیر بسزایی در مکالمه کودکان این سنین دارد. و کتاب دیگری که برای بعد از (phonics for kods) در نظر گرفته شده است  کتاب (mr bugs) است. که وقت زیادی لازم داردواین کتاب هم دارای 2 جلد میباشد ...وبعد از آن کتاب جولی فونیکس آموزش داده میشود.   ...

خــــــدایا شکــــرت بایت این دستــــــهای کوچــــــــکی که با هــــــــربار قلـــــم به دست گـــــرفتنـــــــش آرامـــــــــشم را صــــــد چــــــــــندان میــــــــــکند. دســــــــتانـــــی که تا دیــــــــــروز نمــــــــــتوانست چیــــــــــــزی را درســــــت بگــــــــیرد امــــــــا حالا اینـــگونه مــــــــــرا به وجـــــــــد مـــــی آورد. چــــــــه زود گـــــــــذشت.......     ...

عبدالرحمن عزیزم  همراه با دوستانش در مهد ...

قند عسلهای عزیزم تو یه روز پاییزی زیبا   ...